۱۸ شهریور ۱۳۸۸

نامه ی کفتر ولایت به امام کفتربازای عالم

آقا جون!
حالا که شما اینقده باحالی که همه برات نامه می نویسن، چرا ما ننویسیم که حق آب و دونتون هم به گردنمونه؟ ما که کفتر بوم خودتیم. به اشاره ی خودت می پریم، اوج می گیریم، ملّق می زنیم و سر آخر با "جاجا"ی خودت می ریم بیخ کفترخون آروم می گیریم تااااااا کی شود که شما دوباره ویرت بگیره کفتر بازی کنی.
اصولش بعد از عمری کفتریت در درگاه شما و بق بقو کردن برای ناز نگاه شما، کی نامه بنویسه بهتر از خود ما؟!
آقا جون!
الهی من و جمع کفترای کفترخون فدای اون "جسم ناقص و آبروی اندک" ت بشیم، الهی کفترات آنفولانزای مرغی بگیرن اگه شما یه بار دیگه بغض کنی و با یکی دیگه درد دل کنی و ما بدخوا مدخواهاتو ساطوری نکنیم. به تحت الحنکت قسم! به اون عبای کشمیر و ردای شافیت قسم که پاک حالمون گه مرغی شده از اون روزی که شما اونجور مظلوم، از زور تنهایی و بیکسی، از پشت میکروفون با "آقا" جونت صحبت کردی.
آقا جون!
به چفیه ت قسم که ما پاک گیرپاژ کردیم که آخه چه جوری می شه که شما با اون نگاه ناز و لبخند باز و لحن نرم و صدای گرم و رافت قلب و بلندی قد و رفتار معقول و پنجه ی معلول یه دفه بشی هدف هجمه ی اشقیاء! به نعلینت قسم شبا خوابم نمی بره از زور غصه!
به "اسد سیاه" و "ممد چارابرو" و "اسمال کوتول" گفتم:
- نفله ها! مثلا شما بسیجی ین، رنگ جبهه مبهه که ندیدین، اقل کم بزنین به صف این خس و خاشاکیا همه رو چپر چلاق کنین. خیر سرتون وختی هم دارین مداحی می کنین جا به جا، این ظلمه ی اصلاحات چی که همه جوره دارن به "آقا" ظلم میکنن رو لعنت کنین.
به دسته ی آفتابه ت قسم یه صدا گفتن:
- بشمار!
همین برو بچ به من گفتن:
- اصغر! (اسم چاکرت اصغره، یادم رفت بگم) یه دو سه تا چتول آب شنگولی بزن بی خیال می خیال شی!
گفتن:
- اینجوری از بین می ری ها!
گفتن:
- دیگه واسه "آقا" سخته داغ نفله شدن مارم بخواد ببینه.
راسّم می گن به غوزک پات قسم! آخه گیریم ما دق مرگ شدیم، کهریزکو کدوم نرّه خری بگردونه؟ جز ما، شاخ کدوم گاوی به در دوستاقخونه ی توحید گیر می کنه؟ نه، امامیش! خودت بگو. جز جمع ما، کدوم گلّه ی گرازی می تونه اوین رو ضبط و ربط کنه؟
آقا جون!
تورو به ستون فقراتت قسم یه جورایی این چندتا پیاله رو از ما بی خیال شو! اصلش اینم با اون که شما "آره"! از یه قسمه، منتهاش اون از ازل گیر و گوری توش نبوده و اینو بیخودی یه داغ زدن رو بطریش. یه فتوا ول کنی، اینم بشه عین اون، حلّه. همه ی عمر خرتم به لاله ی گوشت قسم! راسیاتش اگه این نبود ما نمی تونستیم اونجور ولایت پسند این بچه سوسولارو تادیب کنیم.
تو رو به سوراخ دماغت قسم حال کردی؟! حلق گنده هاشون هفت چاک شده که هر کی شاکیه بیاد اعلام کنه، هیشکی جیگر نمی کنه جیک بزنه. جیک دونشون رو پاره می کنیم به پلکت قسم!
آقا جون!
دست دهنده ت چلاق نشه! این مواجب مارم یه نفس فیتیله ش رو هوا کن. نه که "اصلاح الگوی مصرف" رو کوبیده باشیم به تاق ها! نه به نافت قسم! چه جوری بگم... راسّش این زید ما، اخیر، یه کم خرجش رفته بالا. شما که کَرَم می کنی، اینقده بیشتر. ماشالله به جائیت برنمی خوره که! مارم دریاب. این زیدی بپره، پر ماهم می ریزه ها! اونوقت، زبونم لال، یه وخ دیدی راس راسی زد به سرت پاشدی رفتی کاراکاس زیارت امام رضا!
آقا جون!
به زیر بغلت قسم تو دلتو نمی خوام خالی کنم! ولی یه وخ دیدی شد.
اما جون اصغر خوف نکن، خیالی نیس، رفتی ام رفتی! تو که ترس مرس حالیت نیس. دل داری عین غار علیصدر، تاریک و طولانی! تازه شم، مگه کاراکاس چشه؟ دعا کن مارم بطلبه. شنیدم چن ساله دافای یکِ عالم از اونجا درمیان. تو رو به جفت انگشتای بیلاخت قسم مارم ببر. شما مارو باش، مام شمارو هستیم. از همونجا فحش خوارمادر می دیم به اسرائیل و استکبار. شما هم که - قربون هیمنه ت برم - رهبر مسلمین جهانی، اینجا و اونجا نداره. قبول؟!
ایول! خیلی با حالی ! کر و کورتیم به مولی...
این نامه رو می دم اینترنت برات بیاره. مام، بی ادبیه، کار داریم میریم پی کثافت کاریمون. ریشت رو از راه دور می بوسم. اماممی!

چاکرت
کفتر ولایت - اصغر

درباره من

من چه سبزم امروز و چه اندازه دلم بیتاب است...